رضا امیرخانی، از نویسندگان متعهد ادبیات انقلاب اسلامی است که زمینههای مختلف نوشتن اعم از ادبیات،اقتصاد و سیاست را برای نوشتن آزموده است، او حالا فقط مینویسند، در گفتگوی مشروح نسیم بیداری با امیرخانی - این نویسنده هنوز جوان صحبت کرده و وی از نظرات ویژه سیاسیاش پرده برداشته است.
گزیدهای از گفتگوی وی را در ذیل میخوانید:
*فضای سیاسی گاهی وقتها به شکلی دچار انسداد میشود که سیدمهدی شجاعی، وقتی به دغدغه همیشگی اش که اخلاق است، میآید و در فضای انتخابات راجع به موضوعی غیراخلاقی، که دست کم امروز غیراخلاقی بودن آن بر همه ثابت شده، اظهار نظر میکند و موضع میگیرد، یک آدم سیاسی درجه دو که در پوستین فرهنگ افتاده، به خودش حق میدهد که به او توهین کند.
*حسن جمهوری اسلامی این است که ما هنوز با آرمانهای انقلاب داریم جمهوری اسلامی را نقد میکنیم و این خیلی با ارزش است. نوع حکومتی که امام خمینی در ذهن داشت، با ظلم همبستگی ذاتی نداشت و برای همین راضی بود که وارد این حکومت شود. خیلی از بزرگان دیگر مذهبی ما مبارزه با شاه جزو آرمانهایشان بود، اما داشتن حکومت آرمانشان نبود. به همین دلیل هم هیچ ایدهای برای حکومت آینده در ذهنشان نبود دلیلش هم این بود که به هرحال، در ذات حکومت آینده در ذهنشان نبود. دلیلش هم این بود که به هرحال، در ذات حکومت، ظلم را میدیدند. حاکم چارهای نداشت به غیر از این که چشم کور کند و به پا غل ببندد و شانه را سوراخ کند و ظلم کند برای این که حکومتش بماند. علما میگویند که دلیل ندارد من با لباس پیغمبر وارد این بازی شوم. امام خمینی به نظر من، این موضوع را مد نظر داشت که میتوانیم حکومتی داشته باشیم که ظالم نباشد. برای این ادعا میشود نمونههای زیادی پیدا کرد؛ مثلا چرا امام خمینی باید بیاید بین این همه کشورهای اسلامی، تقریبا خودخواسته سفر به پاریس انتخاب کند؟ چرا وقتی به پاریس رفت، با امروزی ترین ابزار آن روز، یعنی رسانه وارد مبارزه شد؟ چرا با امروزی ترین ابزار آن روز، یعنی رسانه وارد مبارزه شد؟ چرا با امروزی ترین مدیوم قابل انتقالی که وجود داشت، یعنی یک نوار کاست، مبارزه را ادامه داد؟ همه اینها نشان میدهد که امام به شرایط روز پایبند بود و میخواست برای دنیای مدرن حکومتی عادلانه بسازد. این که ما امروز بگوییم در فلان واقعه، چارهای جز بدرفتاری با مردم نداریم، با ذات انقلاب اسلامی در تعارض است و فقط یک خطای حکومتی نیستند. اصلِ مشروعیت جمهوری اسلامی را به خطر میاندازد.
* من میخواهم بگویم نطفه انقلاب اسلامی در ایران منعقد شد، اما اصلا معلوم نیست که در ایران هم متولد شود. شاید این نطفه در جنین دیگری رشد کند و آن جنین به نظر من، ترکیه است. یعنی امروز ترکیه در فهم دموکراسی و در فهم دنیای مدرن، بسیار از ما جلوتر است.
*رسانه ملی، احساس استبداد را به مردم انتقال میدهد. در این باره اتفاقا باید خیلی مصداقی صحبت کرد. صداوسیمایی که به دلیل موضعگیری سیاسی ولو نادرست آقای شجریان ، ربنای او را پخش نکند، دارد احساس انسداد در مردم ایجاد میکند. صداوسیما باید به قدری ربنای شجریان را پخش کند که عدهای از مخالفان سیاسی آقای شجریان، تحصن کنند برای عدم پخش آن و عاقبت رئیس صداوسیما بیاید و در دفاع بگوید که«ربنا» ربطی به اظهارات سیاسی شجریان ندارد. به این صورت میشود احساس انسداد را از بین برد. این صدا را نباید مسدود کرد. مسدود کردن این صدا، احساس انسداد سیاسی در مملکت ایجاد میکند
*من هم شاید به آیتالله هاشمی رفسنجانی نقد داشته باشم، اما از استاندار آقای هاشمی که تا روز آخر استاندار او بود، نمیپذیریم که بیاید و دوره او را نقد کند. اگر این استاندار یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی از کارش استعفا میداد، به او حق میدادم تا پایان عمر رکیک ترین الفاظ را نسبت هاشمی به کار ببرد. همین طور که امروز به دور و بریهای آقای احمدی نژاد نمیتوانم اجازه بدهم که مانند ما که او را نقد میکنیم، نقدش کنند. آنها در شرایطی که همه انتقاد داشتند به احمدینژاد، روش و منش او را پذیرفتند بنابراین امروز حق ندارند به او مثلا به دلیل نوع برکناریشان، بتازند. این نشان میدهد که اخلاق سیاستمدارهای ما به نسبت سایر صنوف پایین تر است. در اهل فرهنگمان از این تغییرات ناگهانی نمیبینیم مگر در کسانی که باز بخواهند سیاسی باشند. یعنی نسبت فلان هنرمند با هنرمندی دیگر به این راحتیها تغییر نمیکند. یکسری اعتقادات دارد و برآنها ، هرچند غلط ، پایمردی میکند و پای حرفش میایستد. متاسفانه در سیاستداران ما، امروز این پرنسیب وجود ندارد. سیاستمداران ما با هر مقیاسی که بسنجیم از سایر صنوف پایین تر هستند و این، اتفاق بسیار بدی است. وزیر امور خارجه فلان کشور را که تز دکترایش در مورد پاییندی به دین در دنیای مدرن با محوریت کشورش است و این تز هم اکنون کتاب شده است با سیاستمداران بی کتاب ما! نکته دیگری که مخصوص فضای امروز ما است، این است که ما با همان بلاهتی که روزی آقای احمدی نژاد را بالاتر از جایگاه خودش مینشاندیم، امروز هم داریم ایشان را پایین تر از جایگاهش مینشانیم. احمدی نژاد به عنوان سیاست ورز قدرت طلب، کمترین تغییرات را داشته است. نوع نگاه او به سیاست به هیچ عنوان آرمانگرایانه نبوده است که بگوییم تغییر کرده است یا منحرف شده است. روزی که در ابتدای دولت میخواست تعطیلات نوروز را به شیوه سلف تبلیغاتی آن روزهایش، مرحوم شهید رجایی، پنج روزه کند و امروز نوروز را هدیه ایرانی به امام زمان میداند. اتفاقا من در این دوعبارت تناقض نمیبینم. چون ایشان در یک دستگاه فکری و منطقی صحبت نکرده است. حفظ قدرت سیاسی آن روز اقتضائاتی داشته، امروز هم اقتضائاتی. دقیقا مثل تمجید ایشان از آیتالله هاشمی در سفر استانی به اردبیل و تخریب همان آقای هاشمی در مناظرهها، این شان سیاستورزی مثل احمدی نژاد است. تغییر در احمدینژاد نیست. تغییر در گروهی است که دیروز رای او را مورد تایید امام زمان میدانستند و امروز او را مشرک بالله میدانند. تغییر مال این آدمهاست که موضوعی غیر مقدس را مثل این جور سیاستورزیها را پیوند میزنند با مقدسات. چه در روزگار بالاکشیدنش و چه امروز در روزگار پایین کشیدنش. اتفاقا بسیاری از اموری که امروز به احمدی نژاد نسبت میدهیم، حقش نیست.
*صادقانه بگویم که من اصلا جریان انحرافی را نمیشناسم. ما دوجریان داشتهایم. جریانی موافق آقای احمدینژاد و جریانی مخالف آقای احمدی نژاد. این دوجریان به هیچ عنوان دوقطب هم نبودهاند. غفلت رسانه و زیرکی احمدینژاد و البته لجاجت بی جای بعضی از مخالفان او، این فضا را در انتخابات88 دوقطبی کرد. بسیاری از موافقان انقلاب اسلامی و دوستاران رهبر، جزو جریان مخالف احمدینژاد بودهاند. حالا اما در جریان موافق احمدینژاد، عدهای بعد از شش سال متوجه شدهاند که مسیر را اشتباه رفتهاند، جرات اعتراف به اشتباه را ندارند، برای همین جریان انحرافی را ابداع کردهاند تا در حقیقت، تصمیمشان را توجیه کنند.
*فضای ما متاسفانه، فضای هیجانی است و در این فضای هیجانی به طور طبیعی، نسلش را پرورش میدهیم که عصبی است. این نسل از من میخواهد که موضع گیریام را با ساعت خبرگزاری فارس تغییر دهم. من نمیتوانم این کار را بکنم.من مخالف آقای احمدینژاد بودم و هنوز هم هستم، اما احساس میکنم اتفاقا همین دوستان امروز بیش از حقیقت امر دارند نسبت به آقای احمدی نژاد انتقاد میکنند. نه، او چیزهای مثبتی داشته که باید آنها را هم ببینیم. این که فکر میکنیم مشایی به تازگی از سیارهای دیگر ماموریت گرفته است، قلب واقعیت است. امثال ایشان از همان ابتدا، کنار دولت و اصلا خود دولت بودهاند.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 54
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 8
-
عقایدش محترم و مربوط به خودش. انتظاری هم از یک نویسنده ادبی نیست که همه ی جنبه های یک موضوع رو با هم مدنظر قرار بده اما ناخواسته این موضوع تو جامعه ی فعلی ما روی ذهنیت مخاطبین از رضا امیرخانی تاثیرخواهد گذاشت
-
آشفته گويي كرده
-
"من میخواهم بگویم نطفه انقلاب اسلامی در ایران منعقد شد، اما اصلا معلوم نیست که در ایران هم متولد شود. شاید این نطفه در جنین دیگری رشد کند و آن جنین به نظر من، ترکیه است. یعنی امروز ترکیه در فهم دموکراسی و در فهم دنیای مدرن، بسیار از ما جلوتر است." طرف خيلي از مرحله پرته...
-
این چی گفت؟! کسی فهمید؟؟!! آنچه بگندد نمکش میزنند...واای به روزی که بگندد نمک!
-
متن سخنان، سراسر نكات قابل نقد است. البته از فرط روشني اشكالات نيازي به بيان تك تك موارد نيست. فقط تذكري اخلاقي به اين نويسندة توانا كه البته در مقام يك تحليلگر سياست داخلي و سياست جهان اسلام برآمده عرض كنم كه آقاي اهل فرهنگ! آنجا كه گفتهاي "در اهل فرهنگمان از این تغییرات ناگهانی نمیبینیم مگر در کسانی که باز بخواهند سیاسی باشند. یعنی نسبت فلان هنرمند با هنرمندی دیگر به این راحتیها تغییر نمیکند. یکسری اعتقادات دارد و برآنها ، هرچند غلط ، پایمردی میکند و پای حرفش میایستد."، اين نكته را آويزه گوشت كن كه دينداران و عابدان و سابقهداران و مجاهداني در عرصة تشخيص حق و باطل پايشان لغزيده كه نه دينداري و نه عبادت و نه سابقه و نه مجاهدتشان به فريادشان نرسيده، حالا اين سفاهت بزرگي است كه آدمي فكر كند اهل فرهنگ بودن باعث ميشه راسخ و پايدار در صراط بمونه. اين ژستهاي روشنفكرمآبانه برازندة شما نيست. اگر نويسنده و اهل فرهنگ بودن ملكه حقگرايي و راسخ بودن در آدم ايجاد ميكرد، اين همه رماننويس و اهل ادب كه به خيال خودشون دربر اعتقاداتشون راسخ هستند در ادامه وا نميدادند. مثلا اهل فرهنگ نفس ندارند يا خدا بهشون وعده داده كه از اشتباه مصونند؟ لابد امام هم چون اهل شعر و شاعري بود اينقدر بر راهش استوار و مستحكم بود وگرنه نه دينداري و نه بصيرتش به درد نميخورد؟ آقا هم چون شعر ميگه و شاعرها و نويسندهها را دوست داره آدم خوبيه وگرنه چيز ديگهاي نداره؟ لابد سيد مهدي شجاعي هم با منطق شما فكر كرده كه توي فتنه88 اونطوري به فتنهگر جماعت سواري داد. خدايا چرا هركي قلم به دست ميگيره و ميفته تو جرگه هنرمندا اينطوري ميشه؟بسگي هنرمندا خودشون رو فرهيخته و همهچيز فهم حساب ميكنند. برادر اهل فرهنگ، شما هم همونقدر در معرض خطا و نفهمي هستي كه بقيه. دلت را به چهارتا كتابي كه نوشتي خوش نكن فرهيخته جان.
-
اين بنده خدا فكر كنم كتاب قانون رو زياد نگاه مي كنه!
-
هر دم از اين باغ بري مي رسد... بابا يه هنر مند پاكار براي انقلاب نيست؟ اقاي اميرخاني... واقعاً تحليلات ضعيفه... تركيه؟ دوست عزيز مراقب حرف سياسي زدن باش... راستي يه سئوال؟ چرا هنرمندا كميت بصيرتشون لنگ ميزنه؟ حالا حتي اگه اميرخاني يا سراج يا مجيدي يا شجاعي يا مختاباد باشن؟
-
پافشاری در داشتن یک عقیده بدون توجه به درست یا اشتباه بودن آن،تعصبی کور و ناصواب است،خواه از صفات یک هنرمند باشد،خواه سیاست مدار.امیدوارم که آقای امیرخوانی این گفته های پریشان منتسب به ایشان را انکار کنند،چراکه ناخواسته ذهنیتی به امسال بنده القا می کند که ایشان آنقدرها که فکر می کردی یک عدالتخواه ولایتمدار نیست که بخواهد با ذکاوت و هوشیاری از این فضای شبه ناک فتنه زر وزور و تزویر، که آب نه چندان زلال به اصطلاح هنر را گل آلودتر کرده، نجات بخشد.ایشان که با سفرنامه رهبری می بایست با نظرات ولایت نسبت به آنچه گفته شده آشناتر باشند تا دیگران! راستی این آقای شجریان مگر همان کسی نبود که بارها از پخش صدایش در رسانه تلویزیون شاکی بود،چه شد که حالا اینهمه خود و دوستانش به دست و پا افتاده اند!
-
اصلا باور نميشه اين حرفارو ايشون زده باشه خيلي تظرات نازل و مشوشي بود
-
عقايدشان براي خودشان محترمه ايشون كارشناس مسايل سياسي نيستند بلكه نويسنده اي متبحر در امور ادبيه فقط ميخواستم بگم كه تغيير مواضع افراد گناه نيست كه اون رو به سياست بازي و سياست ورزي نسبت بديم. يكي از علل تغيير مواضع ،تغيير آگاهي و اطلاع افراد از يك موضوعه كه ميتونه موضعشون رو نسبت به اون موضوع تغيير بده بنابراين يك نفر ميتونه يك زمان موافق آقاي هاشمي باشه و چند سال بعد با كسب اطلاعاتي به مخالف ايشون تبديل بشه فكر نمي كنم چيز خيلي عجيبي باشه
-
گروهی که به نظر ایشان مخالف احمدی نژاد بودند با ولایت فقیه مخالف بودند و دیدیم که در جریان شعار دادن اصل ولایت فقیه را کوبیدند!! آیا آقای امیر خانی و سید مهدی شجاعی از طرفداران سرسخت موسوی بودند؟؟؟
-
ببخشید آقای امیرخانی، میشه یه بار دیگه بفرمائید که چی گفتید؟
-
آقاي اميرخاني از نويسنگان خوب کشور هستند،اما متاسفانه در اين اظهارات هيچ منطق درست و انسجامي ديده نمي شود.اينکه اگر آدم در زماني از کسي حمايت کرده ،ديگر نمي تواند از او انتقاد کند،با کدام منطق سازگار است؟!!! آيا ايشان منکر احتمال هرگونه تغيير مثبت يا منفي انسانها در طول زندگيشان هستند؟!
-
سيدنالاستاد سيد مهدي شجاعي، آقارضاي اميرخاني،رحيم پور ازغدي و چندنفر ديگر از معدود كساني هستند كه ولايت به طور اعم و ولايت فقيه به طور اخص را با گوشت و پوست خود درك كرده اند و جلوتر يا عقب تر حركت نمي كنند.لا احب تعجيل لما اخرت و لا تاخير لما عجلت
-
تاريخ نشان داده است كه هميشه موضع گيري سياسي جماعت هنرمند و نويسنده فاجعه آفريده است كه نمونه بارز آن فتنه 88 بود. همانگونه كه اين جماعت سياستمداران را از دخالت در هنر و ادبيات پرهيز مي دهند و از آن مي نالند از كوتاه فكري ايشان در امر پيچيده سياسيت نيز بايد ناليد. ديگر آنكه حضرت اميرخاني عليرغم تكرار تعبير ذات انقلاب در سخنانشان معلوم است كه حقيقت اين ذات را درنيافته اند. سه ديگر انكه اگر نويسنده متعهد انقلاب اسلامي! اكنون در چنين طرازي مي انديشد بايد به حال انقلاب تأسف خورد، اگر چه نسل من از ايشان در همان فتنه 88 دل كند و راه خود را بر اساس طراز ستون خيمه انقلاب و ديده بان هميشه بيدار آن ، سيدنا القائد تنظيم كرده و مي كند.
-
پافشاری در داشتن یک عقیده بدون توجه به درست یا اشتباه بودن آن،تعصبی کور و ناصواب است،خواه از صفات یک هنرمند باشد،خواه سیاست مدار.امیدوارم که آقای امیرخوانی این گفته های پریشان منتسب به ایشان را انکار کنند،چراکه ناخواسته ذهنیتی به امسال بنده القا می کند که ایشان آنقدرها که فکر می کردی یک عدالتخواه ولایتمدار نیست که بخواهد با ذکاوت و هوشیاری از این فضای شبه ناک فتنه زر وزور و تزویر، که آب نه چندان زلال به اصطلاح هنر را گل آلودتر کرده، نجات بخشد.ایشان که با سفرنامه رهبری می بایست با نظرات ولایت نسبت به آنچه گفته شده آشناتر باشند تا دیگران! راستی این آقای شجریان مگر همان کسی نبود که بارها از پخش صدایش در رسانه تلویزیون شاکی بود،چه شد که حالا اینهمه خود و دوستانش به دست و پا افتاده اند!
-
بنده موافق با بخش عمده ای حرفهای ایشون نیستم، فقط لازم می دونم به نکته ای اشاره کنم، خیلی از دوستان گفته بودن که ایشون یک نویسنده ی ادبی هست و نباید در حوزه ی سیاست و علوم اجتماعی و ... وارد بشه، در حالی که من فکر می کنم ایشون پیش از یک هنرمند و نویسنده ی ادبی، یک جامعه شناس هستن. چیزی که تحصیلات تخصصی ایشون در آمریکا هم در همین باب بوده. ضمن اینکه تحلیل هاشون اصلاً ضعیف نیست. اگرچه به نظر من بخش عمده ای از اونها غلط هست، نظرات ایشون جداً قابل تأمل و بررسی و جداً ارزش مباحثه و مناظره رو داره
-
پافشاری در داشتن یک عقیده بدون توجه به درست یا اشتباه بودن آن،تعصبی کور و ناصواب است،خواه از صفات یک هنرمند باشد،خواه سیاست مدار.امیدوارم که آقای امیرخوانی این گفته های پریشان منتسب به ایشان را انکار کنند،چراکه ناخواسته ذهنیتی به امسال بنده القا می کند که ایشان آنقدرها که فکر می کردی یک عدالتخواه ولایتمدار نیست که بخواهد با ذکاوت و هوشیاری از این فضای شبه ناک فتنه زر وزور و تزویر، که آب نه چندان زلال به اصطلاح هنر را گل آلودتر کرده، نجات بخشد.ایشان که با سفرنامه رهبری می بایست با نظرات ولایت نسبت به آنچه گفته شده آشناتر باشند تا دیگران! راستی این آقای شجریان مگر همان کسی نبود که بارها از پخش صدایش در رسانه تلویزیون شاکی بود،چه شد که حالا اینهمه خود و دوستانش به دست و پا افتاده اند!
-
خدا وکیلی خیلی از مرحله پرته. من به عنوان کسی که تمام کتابهای امیرخانی رو خوندم و واقعا به ایشون علاقه دارم اینو میگم. ایشون اساس تقسیم بندی های سیاسی اش رو اشتباه گرفته و برای همین نمیتونه قشر عظیمی از نیروهای انقلاب رو که در عین حمایت سرسختانه از کارهای مثبت دولت نهم به جریان انحرافی انتقاد دارن، ببینه. کجا دوستان سابق احمدی نژاد از مسیر 6 سال گذشته پشیمون هستن؟ انتظار زیادیه که از اهالی هنر بخایم که فقط تو حوزه تخصص خودشون صحبت کنن؟
-
خيلي جالبه! اگر كسي ادعاكنه كه همه آثار اميرخاني را خوانده و او را تنها يك نويسنده يا يك هنرمند اديب يافته است معلوم مي شود كه بايد يكبار ديگر كتاب هاي او را بخواند!
-
من اصل متن را در نسیم بیداری مکتوب خواندم. این متن گزیدهای است از نظر ایشان. به گمانم اتفاقا متن جانداری است. عدم تقدس احمدینژاد از مهمترین مسائل اصولی است که به آن پرداخته است. اختلاف انداختن بین آقا و آقای هاشمی را دقیقا کاری دانسته است که عامدانه یا جاهلانه به تجربه مشروطه یا نهضت ملی شدن صنعت نفت ما را خواهد کشاند. گفته که به توکلی و غفوری فر حق میدهد که از همواره از موسوی انتقاد کنند چون قدرت را کنار گذاشتند و استعفا کردند. اما احمدی نژاد خودش آدم آقای هاشمی بوده تا روز آخر و حالا از همان روزها اتتقاد میکند. متن بسیار عالمانه ای بود.
-
دو تا کتاب به نام نفحات نفت و داستان سیستان رو از ایشون خوندم و خیلی خوشم اومد ولی این حرف هاش منو یاد سرنوشت محمد نوری زاد انداخت. این چه افتی این دوره زمونه که به هیچ کس نمیشه اطمینان کرد.
-
اینکه استاندار هاشمی اگر نقد داره باید استعفا بده درست نیست. ما به خیلی جاهای سیستم نقد داریم و اون رو نمیپسندیم حالا باید کلا از سیستم خارج بشیم و بعد حق نقد داریم ؟!
-
خوب تو همت کن یه بار دیگه بخونش. خرمالو بدم؟
-
دوستان یه نگاه به نفحات نفت بندازن، متوجه دیدگاه رضا امیرخانی میشن. و اون موقع است که خودشون هم نظر نزدیک به ایشون رو اعلام میکنن.
-
خوشحالم كه بالاخره بعد از دو سال سكوت اظهار نظر كردند. ايشان براي من كه خواننده هميشگي آثارشان هستم بسيار فراتر از يك نويسنده هستند.
-
واقعا حرف های زده شده که تفکرات غلط ایشون رو می رسونه مثلا: "من میخواهم بگویم نطفه انقلاب اسلامی در ایران منعقد شد، اما اصلا معلوم نیست که در ایران هم متولد شود. شاید این نطفه در جنین دیگری رشد کند و آن جنین به نظر من، ترکیه است. یعنی امروز ترکیه در فهم دموکراسی و در فهم دنیای مدرن، بسیار از ما جلوتر است. " به نظر من اسلامی که این آقایون به اون اعتقاد دارند اسلام گل و بلبلی و غرب زده هست... این همه امام خمینی و امام خامنه ای و بزرگان درباره سرنوشت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی سخن گفته اند که واقعیت های جهان هم روز به روز بیشتر آن را برای افرادی مثل ما که چندان آینده بین نیستند آن را تایید می کند آن وقت این آقا...
-
داداش کلا حرفاش می خواست موضع خودشو توجیح کنه و از بصیرت خیلی دور بود
-
یکی بره به این نویسنده بزرگوار بگه که به گمانم این شجریان بود که فرت و فرت بیانیه می داد که صدای منو از صدا و سیما پخش نکنید و چقدر هم دشمنان رو شاد می کرد و می کنه...
-
اینم بهش بگید خوب نیست که الکی بیای و بخوای احمدی نژاد رو خراب کنی...
-
اینم بهش بگید خوب نیست که الکی بیای و بخوای احمدی نژاد رو خراب کنی...
-
آخه جرا اسم رحيم پور رو كنار اينا مياري ؟!
-
لطفا اسم استاد رحيم پور رو كنار ايشون نياريد! آقاي اميرخاني يك جوان انقلابي روشنفكر است! روزي زير پرچم امام خميني خواهد بود و روزي زير پرچم ديگري! كه همين تناقض بزرگ در شخصيتش باعث مي شود به راحتي چشم بر جريان انحرافي و نفاق شجريان ببندد!
-
واقعا درست است. اسم ایشان را کنار استاد رحیم پور نیاورید. استاد در کانال یک، کانال دو، کانال سه، و... صحبت میفرمایند و مردم مدام از این کنانال می روند به آن کانال، اما امیرخانی را میروند در کتابفروشی کارهاش را پول میدهند میخرند!
-
فقط این رو کم داشتیم که رسید .
-
بخشی از جمله ایشان. ...آقای شجریان ، ربنای او ... یه حرفه که از دهان چند نفر میاد بیرون جناب ایشان و چند نفر دیگر که معمولا" بیشتر اوقات دور همند، از تریبونهای مختلف مشغول پرتاب این .... هستند. و البته برای مبارزه علنی، ام پی ترییه ربنای کاسب ورشکسته را با گوشیهایشان بلوتوث می کنند تا موقع مثلا" موقع افطار به عشق شنیدن این چهچه ها ،داغ به دل صدا و سیما بگذارند. بهر حال مشغولا" ایشان به روزه هایی که به خاطر غیر خداست. القای ناامنی ، استبداد، فضای احساسی، نیز از دیگر بی انصافیهای ایشان است.
-
آقا علی با بصیرت توجیه این جوریه... یه خورده از اون بصیرتت که ازش دم می زنی به ما بی بصیرت هم نشون بده شاید به راست هدایت بشیم.
-
آقا علی قراره نویسنده ها افکار شما رو بنیویسن ؟؟؟؟؟
-
جای خالی روشنفکری هم چپ کرد...عاقبت نشست وبرخواست باجریان روشنفکری همینه...دفاع ازسید مهدی شجاعی دعا نویس،که موقعی حرف ازادب زد که،بی ادبان ساحت نظام،از اون،برعلیه نظام بهره جستن،بلاهت محضه...تاآخرش برین.احتمالا سرداران دینی ترکیه هم درآینده،ابرام تاتلیس و ابرو گوندشن...تاتهش برین.خدابه همه رحم کنه...
-
سلام در وبلاگم طي نامه اي به رضا اميرخاني به مصاحبه اخيرش پاسخ داده ام. صلاح دانستيد انعكاس دهيد www.malhani.blogfa.com
-
سلام. جايگاه هنري آقاي شجريان و آن قطعه "ربنا" به جاي خود محفوظ است. اما نكته اينجاست كه خود ايشان مكرراً با ارسال نامه درخواست عدم پخش آثارشان را داشته اند. در اين ميان رسانه ملي چه تقصيري دارد. در ضمن امسال قطعه ربنا با اجراي يك نوجوان از شبكه دو سيما در حال پخش است.
-
حرفاش رو در مورد احمدی نژاد و شجریان باید طلا گرفت و زد به در و دیوار
-
ما هیچ وقت احمدی نژاد را خدا نکردیم و الان هم شیطان نمی دانیم اما او را بهترین گدینه باز هم می دانیم
-
برادر! شجریان در مورد ربنا، اصل اثر را متعلق به مردم میدانست و هیچ پولی بابت آن نگرفته بود. بعد هم امیرخانی این را دقیق شرح داده. گفته چه خودش و چه معترضانش، اگر شکایت کردند رئیس رسانه باید بگوید این اثر فارغ از سازنده ملی است.
-
ظلم برادر من.....آدم بعضي وقتا مجبوره بين ايدئولوژي و شرافتش انتخاب كنه يكيو...شرافت مهمتره....
-
سلام.آقای امیر خانی مشکل شما را امام خیلی قبل تر ها گوشزد کرده بودند:تنها آهایی با ما تا آخر خط می مانند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند. انتقاد شما با بهانه"ربنا" مثل تخریب ساختمانی به دلیل خراب بودن پریز برق آن است!
-
سلام حق همیشه یکی بوده و بس تمام آمال یک اندیشمند و نخبه ی مسلمان ایرانی آن بوده است که بتواند کاستی ها و ضعف های جامعه ی خود را ببیند و آن ها را هدیه دهد به آن ها که باید! نمی خواهم از رضا دفاع کنم و نمی خواهم در رد او حرفی بزنم تنها خواسته ام از برادران آن است که جانب حق را رعایت کنند و بر صراط باشند! همین یک نکته ی مهم هم هست: "فرهنگ، این درست همان چیزی است که بنده حاضرم جانم را به خاطر آن بدهم!!!" تقدیم به همه ی آن ها که باید! بفهمند مخصوصاً رضا امیر(خوانی!)
-
سلام حق همیشه یکی بوده و بس تمام آمال یک اندیشمند و نخبه ی مسلمان ایرانی آن بوده است که بتواند کاستی ها و ضعف های جامعه ی خود را ببیند و آن ها را هدیه دهد به آن ها که باید! نمی خواهم از رضا دفاع کنم و نمی خواهم در رد او حرفی بزنم تنها خواسته ام از برادران آن است که جانب حق را رعایت کنند و بر صراط باشند! همین یک نکته ی مهم هم هست: "فرهنگ، این درست همان چیزی است که بنده حاضرم جانم را به خاطر آن بدهم!!!" تقدیم به همه ی آن ها که باید! بفهمند مخصوصاً رضا امیر(خوانی!)
-
دستت درد نکنه رضا جان مشکل اصلی حضرات یادداشت نویس اینه که معتقدند ما تو را برای این قبول داریم که خیال می کنیم با ما هم عقیده ای وگرنه قبولت نداریم و هزار حرفی که برات نوشتیم! خوب بود می شد اطلاعات زندگی اینها را داشت که در فضای نفتی و با تنفس در نفحات نفت تنها می شودبه تو این حرفها را زد . کسانی که آخرش هم نفهمیدن چی گفتی. یکبار دیگه حرفهایشان را مرور کن! امان از نفهمی که به قول اینشتین نهایتی ندارد! ولی یک چیزه دیگه ای هم هست : نفهمیدن خلایق علی(ع) را . راستی چاهی می یابی سر در آن کنی و بنالی؟
-
واقعا متاسف شدم
-
باید حرفهای دیشبش رو تلویزیون می دیدید
-
باریکلا... واقعا چقدر آدم امیدوار می شه به وجود همچین افکار بلندی ... پاینده باشی آقا رضا
-
بالاخره یکی پیدا شد حرف دل ما رو بزنه .دمت گرم
-
من هم نظر اقا محسن عزیز تایید می کنم کامل بود نظرشونالتماس دعا